جغرافیای طبیعیویرایش
جغرافیای طبیعی روی جغرافیا از نگاه علوم زمین تمرکز دارد و هدفش درک فیزیکی سنگکره، آبکره، هواکره، خاککره و الگوهای جهانی گیاگان و زیاگان (زیستکره) است.
- جغرافیای طبیعی میتواند به دستهبندی کلی زیر تقسیم گردد:
![]() | ![]() | ![]() | ||
ژئومورفولوژی(زمینریختشناسی) | جغرافیای کرانه (ساحل) | آب و هواشناسی (اقلیمشناسی) و دیرین آب و هواشناسی (دیریناقلیمشناسی) | جغرافیای زیستی | |
![]() | ![]() | ![]() | ![]() | |
زمینسنجی | جغرافیای زیستمحیطیو مدیریت زیستمحیطی | یخبندانشناسی | آبشناسی وآبنگاری | |
![]() | ![]() | ![]() | ![]() | |
بومشناسی منظر | اقیانوسنگاری | خاکشناسی | دیرینجغرافیا یا دیرینگیتاشناسی | |
![]() | ||||
دانش دوران چهارم(کواترنر) |
جغرافیای انسانیویرایش
جغرافیای انسانی شاخهای از جغرافیا است که متوجه بررسی الگوها و فرایندهایی است که برهمکنش انسان با محیطهای جورواجور را شکل میدهد، که شامل جنبههایانسانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی میباشد. در حالی که توجه عمدهٔ جغرافیای انسانی به چشمانداز فیزیکی زمین نیست (نگاه کنید به جغرافیای فیزیکی) به سختی امکانپذیر است که هنگام بحث دربارهٔ جغرافیای انسانی، به چشماندازهای فیزیکی -که در فعالیتهای انسان نقش بسیاری دارد- اشارهای نکرد، که جغرافیای زیستمحیطی دارد به عنوان پیوندی میان این دو پدیدار میگردد. جغرافیای انسانی میتواند به بسیاری از مقولههای گسترده تقسیم شود؛ مانند:
![]() | ![]() | ![]() | ![]() |
جغرافیای فرهنگی | جغرافیای توسعه | جغرافیای اقتصادی | جغرافیای بهداشت و درمان |
![]() | ![]() | ![]() | |
جغرافیای تاریخ و زمان | جغراسیاست و جغرافیای سیاسی | جغرافیای مردمی و جمعیتشناسی | جغرافیای مذهبی |
![]() | ![]() | ![]() | |
جغرافیای اجتماعی | جغرافیای ترابری | جغرافیای گردشگری | جغرافیای شهری یا جغرافیای مدنی |
گرایشهای مختلفی برای بررسی جغرافیای انسانی نیز در درازنای زمان به وجود آمده و عبارت است از:
- جغرافیای رفتاری
- جغرافیای زنگرایانه
- نظریهٔ فرهنگ
- ژئوسوفی (گیتاشناسی، دانش گیتی، مطالعهٔ جغرافیا)[۲]
جغرافیای زیستمحیطیویرایش
سد کارون ۴
جغرافیای زیستمحیطی شاخهای از جغرافیا است که به توصیف جنبههای فضایی از تعامل میان انسان و جهان طبیعی میپردازد و نیازمند درک درستی از جنبههای سنتی جغرافیای فیزیکی و انسانی، و نیز روشهایی که در آن جوامع انسانی محیط زیست را درک کنند، میباشد. جغرافیای زیستمحیطی در جایگاه پلی میان جغرافیای انسانی و فیزیکی، و در نتیجه همافزایی تخصص از این دو زیرحوزه است. علاوه بر این، همبستگی انسان با محیط زیست به عنوان یک پیامد جهانی شدن و دگرگونیهای فناوری تغییر کرده، و رویکرد تازهای برای درک رابطهٔ پویا و تغییرات، مورد نیاز بودهاست. نمونههایی از زمینههای پژوهشی در جغرافیای زیستمحیطی عبارت است: از مدیریت بحران، مدیریت محیط زیست، توسعهٔ پایدار، و بومشناسی سیاسی.
دانش نقشهبرداریویرایش
الگوی ارتفاع رقمی (دیجیتال)
علوم نقشهبرداری شاخهای از جغرافیا است که پس از انقلاب کمّی در جغرافیا در اواسط دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی پدید آمدهاست. علوم نقشهبرداری شامل بهرهگیری از روشهای سنتی فضایی مورد استفاده در نقشهنگاری وعارضهنگاری (توپوگرافی) و کاربردشان در رایانه میباشد. دانش نقشهبرداری با استفاده از روشهایی مانند سامانهٔ اطلاعات مکانی (سام) و دورکاوی (سنجش از دور) دارای حوزهٔ مشتکی گسترده با بسیاری از رشتههای دیگر است. علوم نقشهبرداری همچنین به باززیستی (تجدید حیات) برخی گروههای جغرافیایی انجامید، به ویژه در حین دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی و در شمال آمریکا که در آن زمینه داشت افول میکرد. دانش نقشهبرداری محدودهٔ گستردهای از زمینههای درگیر با واکاوی فضایی، از قبیل نقشهنگاری،سامانهٔ اطلاعات مکانی (سام یا جیآیاس)، دورکاوی وسامانهٔ موقعیتیابی جهانی (جیپیاس) را در بر میگیرد.
جغرافیای منطقهایویرایش
جغرافیای منطقهای شاخهای از جغرافیا است که مناطقی با هر اندازه را در سراسر کرهٔ زمین بررسی میکند و خصوصیت توصیفی رایجی دارد. هدف اصلی فهمیدن یا معنی کردن یکتایی یا ویژگی یک منطقهٔ خاص است که از طبیعت و عناصر انسانی شکل گرفتهاست. همچنین به تقسیم اراضی که شیوههای مناسب محدودسازی فضا به مناطق را پوشش میدهد نیز توجه میشود. جغرافیای منطقهای همچنین به عنوان رویکردی خاص برای دانشآموختن در رشتهٔ علوم جغرافیایی در نظر گرفته میشود (مانند جغرافیای انتقادی یا کمّی)
زمینههای مرتبطویرایش
- برنامهریزی شهری، برنامهریزی منطقهای و آمایش سرزمین: استفاده از دانش جغرافیا به تعیین سرنوشت چگونگی گسترش یافتن یا نیافتن خشکی با معیارهای بخصوص، از قبیل ایمنی، زیبایی، فرصتهای اقتصادی، حفاظت از میراث طبیعی یا مصنوعی و… کمک میکند. برنامهریزی شهرها، شهرستانها و مناطق روستایی ممکن است به عنوان جغرافیای کاربردی دیده شود.
تقسیمات جغرافیایی سازمان ملل متحد
- دانشهای محلی: در علوم دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی جنبشِ دانشهای منطقهای به رهبری «والتر ایسارد» به منظور ارایهٔ مبنای بیشتر کمّی و تحلیلی برای پرسشهای جغرافیایی، در تقابل با گرایشهای توصیفی از برنامههای جغرافیایی سنتی، به پا خاست. علوم منطقهای شامل پیکرهای از دانش است که در ابعاد مکانی، نقشی اساسی ایفا میکند؛ مانند اقتصاد منطقهای، مدیریت منابع، نظریهٔ تعیین مکان، برنامهریزی منطقهای و شهری، ترابری (حمل و نقل) و ارتباطات،جغرافیای انسانی، توزیع جمعیت، بومشناسی دورنما (منظر) و کیفیت محیط زیست.
- دانشهای میانسیارهای: با این که نظام جغرافیایی بهطور طبیعی به زمین وابستهاست، دورههای آموزشی میتوانند به گونهای غیررسمی به شرح و بررسی دیگر جاهای کیهان، مانند سیاراتِ منظومهٔ خورشیدی و حتی فراتر از آن بپردازند. بررسی سامانههای بزرگتر از زمین به خودی خود بخشهایی از اخترشناسی یاکیهانشناسی را شکل میدهد. مطالعهٔ دیگر سیارات است که معمولاً سیارهشناسی یا دانشهای سیارهاینامیده میشود. شرایط جایگزین از قبیل بهرامشناسی (زمینشناسی مریخ) هم پیشنهاد شدهاست، اما بهطور گسترده استفاده نمیگردد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
جغرافیا در یک چینش میتواند بهطور گسترده به دو شعبهٔ اصلی تقسیم شود: جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی. اولی تا حد زیادی بر معماری و چگونگی ایجاد فضا متمرکز است -که با انسان مشاهده و مدیریت میشود و نیز نفوذ او فضا و مکان به خاطر بهکارگیری و چنگاندازیاش به آن میفرساید. دومی به بررسی محیط زیست طبیعی و چگونگی به وجود آمدن و تداخل آبوهوا، پوشش گیاهی و چرخهٔ زیستی، خاک، آب، و ژئومورفولوژی میپردازد. به عنوان برآیندی از این دو زیرحوزه و با استفاده از روشهای متفاوت، حوزهٔ سومی پدید آمدهاست که جغرافیایزیستمحیطی نام دارد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
نقشهٔ زمین
جُغرافیا یا جُغرافی به لحاظ لغوی به معنای «توصیف ترسیمی زمین» است. این توصیف ترسیمی در زبان و ادبیات امروز، همان «درک فضامند از زمین» است. بر این اساس، جغرافیا بر اساس درکی فضایی یا فضامند به مطالعه پدیدههای روی زمین میپردازد. این پدیدهها شامل پدیدههای طبیعی (طبیعت اول) و پدیدههای انسانی (طبیعت دوم) میباشد که در ارتباط متقابل با یکدیگر دچار تحول میشوند. اما با توجه به گسترش حجم مطالعات در جغرافیا، این علم به دو گرایش اصلی تقسیم میشود؛ جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی. کانون تمرکز جغرافیای طبیعی بیشتر روی جنبههای فضایی طبیعت اول و کانون تمرکز جغرافیای انسانی بیشتر روی جنبههای فضایی طبیعت دوم است. با این حال، نتایج علمی هر دو گرایش طبیعی و انسانی، تولید دانش فضایی واحدی است که در جهت تکمیل یکدیگر عمل میکنند (شورچه، ۱۳۹۶). همچنین جغرافیا را رابطه متقابل انسان و محیط به منظور بهبود زندگی بشر نیز توصیف کردهاند.
نخستین شخصی که از واژهٔ «جغرافیا» استفاده کرد،اراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ پیش از میلاد) بود.
چهار سنت تاریخی در پژوهشهای جغرافیایی عبارت است از: واکاوی (تجزیه و تحلیل) مکانی پدیدههای طبیعی و انسانی (جغرافیا به عنوان بررسیای در بارهٔ پراکندگی)، مطالعات منطقهای (اماکن و مناطق)، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین، و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی همهفراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگیهای انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز میباشد.
جغرافیا به عنوان «پلی میان انسان و علوم فیزیکی»، به دو شاخهٔ اصلی جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعیتقسیم شدهاست. جغرافیا را میتوان همانطور که ویدال دولابلاش بیان کرده علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست. وی بیان میکند که طبیعت امکانهایی را در اختیار انسان قرار میدهد و انسان براساس فرهنگش از آنها بهرهبرداری میکند، البته باید توجه داشت که در دهههای اخیر انتقادهای بسیاری به این تعریف وارد شدهاست و امروزه اقتصاد سیاسی، مفهوم بازساخت، اقتصاد بازار آزاد در مرکز همه تعاریف جغرافیایی قرار گرفتهاست.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
واژه شهرسازی به علت میان رشتهای بودن آن، واژهای درست است زیرا گرایش طراحی شهری نیز در مقطع فوق لیسانس در ایران ارائه میشود که مباحث زیباییشناسی و منظر شهری در آن بیشتر از برنامهریزی شهری به چشم میخورد. همچنین در مقطع کارشناسی، دانشجویان واحدهای درسی مهندسی آب و فاضلاب و مهندسی ترافیک و جامعهشناسی و … را نیز میگذرانند که این نشان از میان رشتهای بودن شهرسازی دارد و نمیتوان نام آن را فقط برنامهریزی شهری گذاشت زیرا در برنامهریزی شهری اسکیس و راندو و پرزانته و مباحث زیبایی شناختی کمتر وارد میشود و طراحان شهری بر این مباحث مسلط هستند.
موضوعات مرتبط: شهرسازی
کویین لينچ - لوئيس مامفورد - راب كريير - كاميلوسيت - هاوارد - تونی گارنیه -
آندرسن داونی - الیزابت پلاتر زایبرک - پاتریک گدس - دوکسیادیس - دارل
استون - راتزل
▫️مفهوم شهرهای دوستدار کودک، یا به تعبیری شهرهای کودکانه از دهه ۱۹۸۰ به بعد مورد توجه قرار گرفت. عمده مطالعات و تحقیقات صورتگرفته پیرامون این مفهوم، در راستای تخصیص حق شهروندی به بچهها و رسیدگی به خواستهها و نیازهای آنها صورت گرفته است. ازآنجا که تعداد جمعیت کودکان مناطق شهری جهان (بهویژه در کشورهای در حال توسعه) در حال افزایش هستند، «شهر دوستدار کودک» (CFC) امروزه مورد توجه برنامهریزان و دستاندرکاران امور شهری قرار گرفته است.
«در شهرهای توسعه یافته، اساس برنامه ریزی شهری را بر موضوعات کالبدی و زیست محیطی قرار می دهند؛ موضوعاتی مانند فضاهای سبز، اماکن تفریحی، حمل ونقل عمومی و کنترل ترافیک و مسائل ایمنی. ولی بدون درک کودکان از زوایای اجتماعی، فرهنگی، جسمانی و روانی و مدنظر قراردادن آنها در سیاستگذاریها، «شهر سالم» تجلی نمی یابد.
▪️بنیان «شهر دوستدار کودک»، خلق فرصت برای کودکان در راستای شکل دادن و تغییر محیط پیرامون آنها، اعطای حق شهروندی به بچه ها، توسعه آگاهی، بالا بردن مشارکت جمعی، کم کردن میزان خشونت علیه کودکان، توجه به موضوعات زیست محیطی و به طور کلی ارتقای بهداشت عمومی و کیفیت زندگی کودکان است. در سیاستها و اهداف راهبردی شهرها سلامت، شادی، رشد بالنده، رفاه و امنیت کودکان اولویت دارد و شیوههای مشارکت آنان در سیاستهای مدنی و ابتکارات مربوط به طراحی و برنامه ریزی ترویج میشود.
▫️پس از اینکه سازمان ملل متحد در دههی نود میلادی تدوین پروژهی شهر دوستدار کودک را آغاز کرد، کلان شهر تهران نیز در سال ۱۳۸۶ به این پروژه پیوست. می توان گفت، اتخاذ رویکرد شهر دوستدار کودک از سوی مدیران شهری، ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکل دادن و یا تغییر محیط پیرامون شان است.
کتاب «شهر کودکانه» براندن گلسون
▫️برای شهرها، بهبود شاخص قابلیت زندگی نسبت به لزوم توجه به سرمایهی انسانی و توانایی افراد که از محرکهای موفقیت در آینده هستند، درجه اهمیت کمتری دارد. مشخصشده است که توانایی و استعداد افراد میتواند جاذب سرمایه باشد همانطور که سرمایه، افراد با استعداد و ماهر را جذب میکند.
▪️شهرهای جهانی که مراکز سنتی اقتصاد هستند اگر نسبت به افزایش کیفیت زندگی، انسجام اجتماعی، صرفهی اقتصادی و پایداری محیط اقدام نکنند، ممکن است در جذب و نگهداری سرمایههای انسانی دچار مشکل شوند.
▫️شاخص Cities in Motion مربوط به دانشکدهی IESE معتقد است که «این موضوع نباید فراموش شود که عوامل انسانی در توسعه و پیشرفت شهر امری اساسی است. هرگونه استراتژی و راهبردی بدون وجود یک اجتماع فعال و مشارکتکننده، هرچقدر هم که هوشمندانه و جامع باشد، بازهم محکوم به شکست است.»
▪️سرمایهگذاری بر روی فنّاوری و ایجاد اشتغال، محرکهای مهمی در رشد پایداری هستند، اما تنها زمانی اثرگذار خواهند بود که توسط نیروی کاری قوی و ماهر حمایت شوند، نیروی کاری که بتواند توسعه را تحت کنترل خویش درآورد. ازآنجاییکه جهان در حال تغییر جهت به سمت اقتصاد دانشبنیان است، لذا انتظار میرود که سرمایهی انسانی نقش اصلیتری در تعریف شهر آینده داشته باشد.




















