ژئومورفولوژی در ایران
ورود دانش ژئومورفولوژی به ایران و اشاعه آن از دانشگاه تهران آغاز میشود. اولین گام در این زمینه بهوسیله احمد مستوفی برداشته میشود. اصطلاح پیکرشناسی زمینبرای اولین بار بهعنوان معادل کلمه ژئومورفولوژی توسط مستوفی در سال ۱۳۱۸ بهکار میرود. پس از تفکیک رشتههای تاریخ و جغرافیا از یکدیگر در سال ۱۳۴۰، درس مستقل ژئومورفولوژی در سال ۱۳۴۳ در دانشگاه تهران ارائه شد که مدرس اصلی آن مستوفی و سپس دانشجویان وی فرجالله محمودی و جمشید جداری عیوضی بودند.[۲۶]
با تشکیل مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک، مطالعات ژئومورفولوژی در بیابان لوت بهوسیله مستوفی و همکاران آغاز شد. گستردهترین مطالعات میدانی پروژه لوت به وسیلهٔ مستوفی سرپرستی و برنامهریزی گردید و خود وی دو بار از ریگ لوت با شتر عبور نمود و ضمن ارائه اطلاعات ارزشمند از لوت، نقشه ژئومورفولوژی بیابان مذکور را تهیه کرد.[۲۷][۲۸]
گرچه بنیادگذار ژئومورفولوژی در ایران، احمد مستوفی است اما میتوان گفت شاخصترین چهره ژئومورفولوژی ایران فرجالله محمودی است.[۲۹] در سال ۱۳۴۶، تدریس ژئومورفولوژی را در گروه جغرافیای دانشگاه تهران بهعهده گرفت. تمرکز مطالعات او بر روی لندفُرمها و فرایندهای مناطق بیابانی و بهویژه بیابان لوت بود که حتی در برخی موارد به تشریح و تحلیل مبانی فرایندهای بادی و حملماسه در دنیا کمک نمود.[۳۰] وی برای شناخت ژئومورفولوژی ایران به مدت ۷ سال (۱۳۵۷–۱۳۵۰) به بیشتر نقاط ایران سفر و اطلاعات ارزشمندی را دربارهٔ ژئومورفولوژی این کشور جمعآوری کرد. بخش عمدهٔ پیشرفتهای علمی و آموزشی و تربیت متخصصان نسل جدیدتر ژئومورفولوژی در ایران مدیون زحمات فرجالله محمودی، مقصود خیام و عبدالحمید رجایی است. علاوه بر ایشان، دانشمندان دیگری از جمله محمود حریریان، مهدی صدیقی، بدیعالله فیروزی، جمشید جداری عیوضی و حسن احمدی به گسترش دانش ژئومورفولوژی در ایران کمک کردند.[۳۱]
تا پیش از تفکیک شاخه ژئومورفولوژی از جغرافیای طبیعی، دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، به دلخواه پایاننامهٔ خود را در یکی از موضوعات اقلیمشناسی یا ژئومورفولوژی میگذراندند. پس از تفکیک این گرایشهای رشته جغرافیای طبیعی به ژئومورفولوژی و اقلیمشناسی، رشته ژئومورفولوژی طی نیمهٔ اول دهه ۱۳۷۰ خورشیدی در دانشگاههای تهران و تبریز راهاندازی و سپس به دیگر واحدهای دانشگاهی کشور گسترش مییابد. در حال حاضر علاوه بر مقطع کارشناسی، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری ژئومورفولوژی در دانشگاههای بزرگ دولتی و برخی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامیپذیرفته میشوند. اکنون دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران با مساعدتهای موسسه جغرافیا و انجمن ایرانی ژئومورفولوژی کانون اصلی فعالیتهای ژئومورفولوژی در ایران بهشمار میرود.[۳۲]
انتشارات ژئومورفولوژی در ایران را میتوان به سه بخش کتابها، مقالهها و نقشههای ژئومورفولوژی تقسیم نمود. کتابها عمدتاً در زمینه مبانی ژئومورفولوژی، ژئومورفولوژی کاربردی، ژئومورفولوژی ایران، فرهنگ ژئومورفولوژی و کاربرد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در ژئومورفولوژی منتشر شدهاند. مقالههای ژئومورفولوژی نیز در مجلات گوناگون علمی- پژوهشی کشور که وابسته به دانشگاهها یا موسسههای پژوهشی هستند، به چاپ میرسد. در این بین بهترتیب مقالات ژئومورفولوژی عمومی، ساختمانی، فرایندهای دامنهای و رودخانهای، ژئومورفولوژی دیرینه و تکامل چشمانداز، بیابان و فرایندهای بادی، ژئومورفولوژی ساحلی، هوازدگی و کارست، ماهیت و تاریخچه ژئومورفولوژی، ژئومورفولوژی کاربردی و ژئومورفولوژی یخچالی بیشترین درصد مقالات را بهخود اختصاص میدهند. فعالیتها در زمینه تهیه نقشههای ژئومورفولوژی در ایران چندان زیاد نبوده و منحصر به کارهای فرجالله محمودی، جمشید جداری عیوضی، محمدرضا ثروتی و سپس سازمان زمینشناسی و در حال حاضر مؤسسه جغرافیای دانشگاه تهران میگردد.[۳۳]
موضوعات مرتبط: علوم زمین
ژئومورفولوژی کمّی
هنگامی که پنک و دیویس و پیروان نظریات آنها دراروپای غربی به مطالعه و تحقیقات اولیه مشغول بودند، مکتب بزرگ و مستقل دیگری در نیمه قرن بیستم در ایالات متحده رشد و توسعه یافت. به دنبال کارهای اولیه دانشمندان پیشگامی نظیر گرو کارل گیلبرت در اوایل قرن بیستم، گروهی از دانشمندان علوم طبیعی، زمینشناسان و مهندسان هیدرولیک مانند رالف آلگر بنگنولد، جان هاک، لونا لئوپولد، توماس مادوک و آرتور استرالر شروع به مطالعه و تحقیق بر روی شکل عناصر چشمانداز مانند رودخانهها و دامنهها با استفاده از روشهای بازدید مستقیم، سیستماتیک، اندازهگیریهای کمّی ابعاد مختلف پدیدهها و مقیاسگذاری این اندازهگیریها نمودند. این روشها امکان درک وضعیت گذشته و پیشبینی وضعیت آینده چشماندازها بر اساس شکل کنونی آنها را برای محققان فراهم ساخت. ژئومورفولوژی کمّی میتواند دینامیک شارهها و مکانیک جامدات، ژئومورفومتری، مطالعات آزمایشگاهی، اندازهگیریهای میدانی، کارهای تئوریک و همه زمینههای مربوط به مدل تکامل چشمانداز را دربر گیرد. از این روشها برای درک و مطالعه هوازدگی و تشکیل خاک، انتقال رسوب، تغییر چشمانداز و رابطه میان اقلیم، زمینساخت، فرسایش و رسوبگذاری استفاده میشود.[۲۳]
ژئومورفولوژی معاصر
از نیمه دوم قرن بیستم، جهتگیریهای مدرن و پیشرفته در ارتقای مرتبه علمی دانش ژئومورفولوژی نقش مؤثری داشتهاست. در ژئومورفولوژی مدرن با عمر کوتاه، ژئومورفولوژیستها سه موضوع مهم از لندفرمها یعنی شکل، فرایند و تاریخ را مطالعه مینمایند.[۲۴] امروزه گرایش به سوی ژئومورفولوژی کاربردی است و عقاید امروزی بیشتر تمایل دارد که روشهای علمی را جایگزین تصورات پیشین نماید و بههمین دلیل دیدگاه سیستمهای فرسایشی جایگزین تفکر چرخه فرسایش شدهاست. به علاوه ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سیستماتیک اشکال ناهمواریها و نهشتههایی است که موجب تعیین سن آنها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهمواریها و بالاخره شناسایی فرایندها و محیطهای ریختاقلیمی، هنگامی که ناهمواریها را بهوجود آوردهاند مورد توجه است.[۲۵]
موضوعات مرتبط: علوم زمین
واژهشناسی ژئومورفولوژی
ژئومورفولوژی از سه واژهٔ یونانی /ژِئو/[پ ۱] به معنایزمین، /مُرفِه/[پ ۲] به معنای شکل (ریخت) و /لُگُس/[پ ۳]به معنای شناخت تشکیل شدهاست.[۴]
در زبان فارسی برابرهای گوناگونی برای بیان یا توصیف اصطلاح ژئومورفولوژی بهکار بردهاند که از آنجمله میتوان به زمینریختشناسی، پیکرشناسی زمین، شناخت ناهمواریهای زمین، شناسایی عوارض زمین،زمینشکلشناسی و زمینشناسی سطحی اشاره نمود. با این وجود بیشتر متخصصان و محققان این رشته و سایر رشتههای مرتبط در کشور ترجیح میدهند اصطلاح ژئومورفولوژی را بهکار ببرند.[۵]
دید کلیویرایش
عمر پوستهٔ کفدریا. قرمز نشاندهندهٔ جوانتر است.
بهطور کلی ژئومورفولوژی دانش شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین است و به مطالعهٔ علمی ویژگیهای هندسی سطح زمین میپردازد. اگرچه ویژگیهای هندسی سطح زمین عموماً به آن دسته از شکلهای سطح زمین محدود میشود که در سطح دریا یا در بالاتر از سطح دریا توسعه یافتهاند، اما ژئومورفولوژی همه ویژگیها یا جنبههای سطحی مشترک بین قشر جامد زمین یا سنگکره،آبکره و هواکره را در بر میگیرد. به این ترتیب در ژئومورفولوژی نهتنها شکلهای سطحی قارهها و مناطق حاشیه آنها، بلکه ناهمواریها و شکافهای کف دریاها و اقیانوسها نیز بررسی میشود. به علاوه مشاهده سطحماه و مریخ و دیگر سیارهها – از نزدیک و با استفاده از ماهوارهها – سبب شد که ژئومورفولوژی به بررسی جنبههای خارج از سطح زمین نیز بپردازد و بر گستره مطالعاتی خود بیفزاید.[۶]
دانش ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سامانمند اشکال ناهمواریها و نهشتههایی است که موجب تعیین سن آنها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهمواریها و بالاخره شناسایی فرایندها و محیط ریختاقلیمی[پ ۴] که ناهمواریها را بوجود آوردهاند، مورد توجه است؛ و نیز، ژئومورفولوژی از مطالعات آماری برای بررسی اشکال ناهمواریها بهره میگیرد و تلاش دارد در تحول ناهمواریهای زمین، علیرغم پیچیده بودن مسئله دینامیک طبیعت، سهم فرایندهای گوناگون ناشی از آب و هوا و پوشش گیاهی و ماهیت سنگها و ساخت زمین و تغییر شکلهایزمینساختی و میراث مراحل اولیه تکامل را از نظر دور ندارد.[۷]
پیشینهویرایش
ژئومورفولوژی دانشی نسبتاً جدید است که ابتدا به وسیلهٔ ویلیام موریس دیویس (۱۸۵۰–۱۹۳۴) جغرافیدان آمریکاییشکل گرفت و با تحقیقات ارزشمند دانشمندانی نظیر والتر پنک، لستر کینگ، والتر لانگبین، لونا لئوپولد و ریچارد چورلی (پایهگذار تئوری سیستمی در ژئومورفولوژی) به قوانین و اصول علمی خود رسید.[۸]
ژئومورفولوژی کهنویرایش
گرچه ژئومورفولوژی بهعنوان نام یک دانش، واژهای نسبتاً جدید است، ولی موضوع آن تاریخچهای کهن دارد. این دانش از دیرباز به وسیله جغرافیدانان یونانی – بیآنکه عنوان مشخصی داشته باشد – شناخته شده بود.فیلسوفان یونان و روم قدیم در نوشتههای خود نحوه شکلگیری رشتهکوهها و دیگر مناظر سطحی کره زمین را مورد توجه قرار داده و نظریاتی را ارائه نمودهاند. ارسطو،هرادتوس، سنکا، استرابو، زنوفن و بسیاری افراد دیگر از ۶ قرن پیش از میلاد تا یک قرن پس از آن دربارهٔ موضوعاتی نظیر منشأ دره رودخانهها و دلتاها و نوسان سطح دریاها بحث کردهاند. حدود هزار سال بعد ابن سینا دانشمند ایرانی (۹۸۰ تا ۱۰۳۷ میلادی) به نقل از ارسطو نظریهفرسایش تفریقی و ایجاد برخی از کوهستانها را بر این اساس مطرح نمودهاست.[۹]
از آغاز رنسانس و در طول آن بسیاری از دانشمندان تاریخ زمین را مورد بررسی قرار دادهاند. لئوناردو دا وینچی(۱۵۱۹–۱۴۵۲) بر مبنای وجود سنگوارهها و صدفهای دریایی در کوهستانها معتقد به تغییرات سطوح خشکی و دریاها بودهاست. او همچنین حفر درهها بهوسیله رودها و انتقال رسوبات ناشی از آن را به دیگر مناطق تشخیص داده بود. همزمان با لئوناردو دا وینچی، برنارد پالیسی دانشمند فرانسوی (۱۵۸۹–۱۵۱۰) در رابطه با مسائل ژئومورفولوژی و اشکال ناهمواریها افکار مدرنی بیان میکند. مفاهیم ژئومورفولوژی مطرح شده توسط لئوناردو دا وینچی و برنارد پالیسی بهمراتب غنیتر از مفاهیم بیشتر دانشمندانی است که سه قرن پس از ایشان اظهار گردیده است. اما این افکار تا قرن ۱۸ و حتی قرن ۱۹ ناشناخته ماند و در نتیجه از نفوذ زیادی برخوردار نشد.[۱۰]
ژئومورفولوژی نوین اولیهویرایش
در قرنهای ۱۸ و ۱۹ با شتابگرفتن نابودی اندیشههایکاتاستروفیستی، نظریات متعددی دربارهٔ تاریخ زمین و نحوه شکلگیری آن و همچنین مطالعات زیادی مربوط به ناهمواریها و مفهوم فرسایش ارائه گردید. در این میان، مفهوم فرسایش که ارتباط مستقیمتری با اندیشه ژئومورفولوژی داشت و در عهد قدیم و قرون وسطی نیز توجه بیشتر دانشمندان را جلب نموده بود، در دورههای جدیدتر مورد حمایت قرار گرفت و در زمینه مشخصی توسعه یافت.[۱۱]
پژوهشهای علمی ژئومورفولوژی از اواخر سده ۱۸ آغاز گردید و در قرن نوزدهم بیش از پیش مورد توجه اغلبزمینشناسان قرار گرفت و در اثر مطالعات گوناگون در کشورهای جهان، دربارهٔ پدیدههای ژئومورفولوژی اطلاعات بسیاری فراهم میآید. به عنوان نمونه هورس بندیکت دو سوسور دانشمند اهل ژنو ضمن بررسی یخچالها و اشکال نهشتههای یخچالی دریافته بود که گسترش یخچالها در گذشته بسیار بیشتر از عصر حاضر بودهاست. در نیمه اول قرن نوزدهم مطالعات دو سوسور به وسیله دانشمندسوییسی دیگری به نام لویی آگاسیز دنبال شد. وی مطالعات خود را دربارهٔ یخچالها و رسوبات ناشی از آن دنبال نمود و دامنه گسترش یخچالها و نقش آنها در تغییر شکل ناهمواریها را تأیید کرد.[۱۲]
در آلمان، ژئومورفولوژی از جریان فکری طبیعتگراها حاصل شد. در این زمینه میتوان از الکساندر فون همبولت(بنیادگذار جغرافیای نوین) یاد کرد که جهت مطالعه پدیدههای طبیعی، روش مشاهده را انتخاب کرد. همبولت در اوایل قرن نوزدهم در آمریکای لاتین به مطالعه مجموعه حیوانات، گیاهان و بهویژه ناهمواریها پرداخت و اشکال مربوط به ژئومورفولوژی را همراه با سایر مطالب در یادداشتهای خود بهخوبی ذکر کرد.[۱۳]
در سال ۱۸۵۸، برای نخستین بار عبارت ژئومورفولوژی بهوسیله کارل فردریش نومن بیان میشود و آلبرت پنک در اواخر قرن نوزدهم آن را رواج میدهد.[۱۴]
در فرانسه کسانی چون گستون دو لا نوئه (۱۹۰۲–۱۸۳۶) وامانوئل دو مارژری (۱۹۵۳–۱۸۶۲) که اولی توپوگراف و دیگری زمینشناس بود، اشکال کلاسیک ناهمواری ژورایی را با توجه به ساختهای چینخورده آن بررسی کرده و در سال ۱۸۸۸ کتابی بهنام مقدمهای بر ژئومورفولوژی تألیف نمودند و بدین ترتیب این دانش بهعنوان یکی از علوم مهندسی معرفی شد[۱۵] و یکی از شاخههای نظاممند علوم زمین میگردد. در همان زمان در آلمان، فردیناند فون ریشتهوفن پایه دانش ژئومورفولوژی را در این کشور پیریزی کردهاست و نوشتههای او که بیشتر بر اساس تجربههای شخصی بودهاست، شکلیابیهای مختلف ناهمواریهای زمین را که ناشی از اثر انواع مهم آبوهوااست نشان میدهد. ریشتهوفن توانست برای اولین بار در مورد اثرات انواع آبوهوا بر اشکال ناهمواریها اظهار نظر کرده و اساس ژئومورفولوژی اقلیمی را پیریزی کند.[۱۶]
علاوه بر جغرافیدانان، زمینشناسان نیز به نوبه خود در جهت تعیین تاریخ زمینشناسی، تحول ناهمواریها را مورد توجه قرار دادهاند. چنانچه در اواسط قرن ۱۹ زمینشناسانانگلیسی نخستین کسانی بودند که مفهوم پیدایشدشتگون را بیان کردند.[۱۷]
در روسیه پدیدههای بیرونی زمین در قرن نوزدهم مورد توجه دانشمندانی چون پتر کروپوتکین و واسیلی داکوچایف (پدر دانش خاکشناسی) قرار گرفت. طی سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۸۷۰، مطالعه نهشتههای یخچالی و کوهستانی دوران چهارم در سیبری شرقی و طبقهبندی آنها بر حسب پیدایش، توسط پتر کروپوتکین انجام شد.[۱۸] همچنین داکوچایف برای اولین بار تخریب استپهارا به عنوان یکی از اشکال فرسایش خاک بررسی کرد و در مطالعه خاکهای روی پادگانههای رود ولگا در سال ۱۸۹۱ متوجه نقش ناهمواریها شد و ارتباط بین ایندو را روشن ساخت. وی نشان داد که اغلب خاکها مانند چرنوزیوممیتواند در تعیین سن شکلبندی یا شکلیابی ناهمواریها بهکار رود. بدین ترتیب در روسیه هنگامی که در غرب مفاهیم ژئومورفولوژی دیویسی توسعه مییافت، اساس ژئومورفولوژی تازهای ریخته میشد که در آن رابطهها با سایر علوم طبیعی و علوم زمین بیشتر مورد توجه قرار میگرفت.[۱۹]
در نیمه دوم قرن نوزدهم، ژئومورفولوژی با تئوری چرخه فرسایش ویلیام موریس دیویس (۱۹۳۴–۱۸۵۰) در ایالات متحده آمریکا به مرحله جدیدی پانهاد. وی با تنظیم و سیستماتیک کردن ایدههای مربوط به تحول ناهمواریها که تا زمان وی بیشتر توسط زمینشناسان مطرح شده بود، تئوری خود را در قالب دوره جغرافیایی یا دوره فرسایشیو فرسایش نرمال مطرح کرد. دیویس دانش اشکال ناهمواریهای زمین را، که در سال ۱۸۵۸ توسط کارل فردریش نومن ژئومورفولوژی نامیده شد و سپس در سال ۱۸۹۴ توسط آلبرت پنک شهرت پیدا کرد و تا آن زمان یکی از شاخههای فرعی زمینشناسی محسوب میشد، به شکل دانشی تخصصی و با هدف و فرهنگ ویژه خود مطرح کرد و به این دانش نظام عقیدتی انسجامیافتهای بخشید و اصالت آن را تثبیت نمود. از این دیدگاه دیویس را میتوان بنیادگذار ژئومورفولوژی بهعنوان دانشی تخصصی دانست.[۲۰] با ارائه نظریه چرخه فرسایش، ژئومورفولوژی وارد مرحله جدیدی از نگرش فیزیوگرافی میشود و ویلیام موریس دیویس شخصیت علمی جهانی پیدا میکند و مکتب وی در انگلستان و فرانسه توسعه مییابد و ایدهها و نظریههای وی در بسیاری از نشریات علمی منتشر و بررسی میشود. نظریه چرخه فرسایش دیویس به عنوان یک نظریه انقلابی و برجسته به نوینسازی جغرافیای طبیعی و ایجاد رشته ژئومورفولوژی انجامید و دیویس را در صف مقدم مطالعات و پژوهشهای اشکال ناهمواریهای زمین قرار داد.[۲۱]
در فرانسه، امانوئل دومارتن یکی از طرفداران میانهرو نظریه دیویس در سال ۱۹۱۰ مقالهای دربارهٔ اثر آبوهوا بر روی اشکال ناهمواریهای زمین منتشر ساخته و قبل ازجنگ جهانی دوم تفکر جغرافیای ناحیهای را تکوین میکند. همچنین هنری بولیگ ژئومورفولوژیست فرانسوی نیز یکی از طرفداران جدی دیویس بود ولی در آلمان تئوری دیویس طرفدار زیادی پیدا نکرد.[۲۲]
موضوعات مرتبط: علوم زمین
ژئومورفولوژی (به انگلیسی: Geomorphology) یازمینریختشناسی[۱] علم مطالعه سیستماتیک و بینرشتهای زمینچهرهها و مناظر آنها بهعلاوه فرایندهای درونی و بیرونی کره زمین است که اشکال را خلق و آنها را تغییر میدهند.[۲] ژئومورفولوژی شاخهای از رشتهٔجغرافیای طبیعی است که به بررسی چگونگی بهوجود آمدن اشکال مختلف طبیعی در سطح زمین میپردازد و تغییرات حاصل از عوامل درونی و بیرونی زمین را بر روی این اشکال دنبال میکند تا بتواند رفتار آنها را تبیین نموده و به پیشبینی آینده آن نایل شود. هدف از این علم، مطالعه اجزای اصلی تشکیل دهندهٔ ناهمواریها است و از روش اصولی توصیف علمی ناهمواری شامل شناسایی اجزای متفاوت عوارض زمین و چگونگی روابط بین آنها و طبقهبندی این عوارض بهصورت سیستماتیک بهره میگیرد.[۳]
ژئومورفولوژی | ||||||||||||
![]() | ||||||||||||
علوم زمین زمینشناسی جغرافیای طبیعی اصول مهم | ||||||||||||
لندفرم . فرآیند . هوازدگی . فرسایش . رسوبگذاری
|
ژئومورفولوژی دانشی است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی شکل گرفت و با تلاش دانشمندان علوم زمین به قوانین و اصول علمی خود رسید. این علم امروزه مبتنی بر مقایسه ناهمواریها و همچنین تعیین اشکال اولیه آنها و بالاخره شناسایی فرایندها و محیطهای ریختاقلیمی است و داری دو گرایش اصلی ژئومورفولوژی نظری (محض) و ژئومورفولوژی عملی (کاربردی) است. امروزه ژئومورفولوژی در دانشگاههای دنیا بهعنوان زیرشاخهای از علوم زمین و در ایران نیز به عنوان گرایشی از جغرافیای طبیعی و هم بهصورت رشتهای مستقل (در مقاطع تحصیلات تکمیلی) در دانشگاهها تدریس میشود.
مطالعه و بررسی فرایندهای مختلف تغییردهندهٔ چهره زمین با استفاده از ابزارها و تکنیکهای گوناگون مهمترین رویکرد دانش ژئومورفولوژی است که در این میان ماهیت فرایندهای مختلف (فرایندهای رودخانهای، بادی، دامنهای، یخچالی، ساحلی، زمینساختی، آذرین و زیستی) و زمینچهرههای پدید آمده توسط آنها و تغییرات آن در طول زمان مورد بررسی قرار میگیرد. به دلیل گستردگی قلمرو مطالعه ژئومورفولوژی، این علم با سایر دانشها و بهویژه علوم طبیعی ارتباط و پیوستگی تنگاتنگی دارد و از قوانین علوم دیگر در بررسیهای ژئومورفولوژی استفاده زیادی میشود. از سوی دیگر بررسی مسائل ژئومورفولوژی و نتایج حاصل از تحقیقات آن در بسیاری از علوم طبیعی و انسانی (شهرسازی، گردشگری، آمایش سرزمین و…) با استفاده از فنون جغرافیادارای کاربرد و اهمیت فراوان است.
موضوعات مرتبط: علوم زمین
نقشه خطر زلزله در ایران
چکیده:
نقشه خطر زلزله در ایران با هدف انجام مطالعات تحلیل خطر زلزله در ایران با عدم قطعیتی پایین تر از نتایج به دست آمده از پروژه های مشابه قبلی تهیه شده است. در نقشه حاضر، از داده های به روزرسانی شده شامل یک کاتالوگ لرزه خیزی جدید و همگن (Karimiparidri et al. 2013)، مدل جدید ایالت های لرزه زمین ساختی و دو مدل چشمه های لرزه زای ناحیه ای و خطی ایران (Karimiparidri et al., 2011) استفاده شده است. برای تهیه مدل خطر، پس از حذف رخدادهای وابسته، پارامترهای لرزه خیزی برای هر یک از ایالت های لرزه زمین ساخت و چشمه های لرزه زا محاسبه و با بهره گیری ازکاتالوگ زمین لرزه های بروز رسانی شده و نقشه های چشمه های لرزه زا و پارامترهای لرزه خیزی مرتبط و با استفاده از روابط کاهندگی که بهترین تطابق را با داده های زمین لرزه های ایران دارند، نقشه خطر زمین لرزه ایران در شرایط سنگ بستر در دوره بازگشت ۴۷۵ سال با روش احتمالی به روز رسانی شده است. عدم قطعیت مربوط به هر مرحله از مطالعه نیز با کمک درخت منطقی در محاسبه خطر لرزه ای وارد گردیده است (Karimiparidri et al. 2014).
نقشه خطر زلزله در ایران به همت جناب آقای دکتر مهدی زارع (استاد تمام پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله) در زمستان ۱۳۹۷ تهیه شده و در اختیار علاقمندان و پژوهشگران علوم زمین کشور قرار گرفته است.
لطفا جهت دانلود نقشه در سایز اصلی کلیک فرمائید.
موضوعات مرتبط: علوم زمین ، نقشه Map
نقشه لرزه خیزی ایران
چکیده:
فلات ايران که توسط تکتونیک فعال نوار لرزه خیز آلپ هیمالایا شکل گرفته است، در بین صفحات تکتونیکی اوراسیا- عربستان قرار دارد. این فلات، به عنوان يكي از لرزه خيزترين نواحي جهان محسوب شده و هرساله با زمین لرزه های متعددی مواجه می شود. شرایط فعال تکتونیکی، وجود گسل ها و چشمه های متعدد لرزه زا و قرارگیری جمعیت زیاد در نواحی مستعد زمین لرزه، نیاز به توجه بیش از پیش به این سانحه طبیعی را افزایش داده و لزوم مطالعات علمی در زمینه تحلیل خطر و ریسک زمین لرزه را افزایش می دهد. نقشه لرزه خیزی ایران برمبنای داده های زلزله های دستگاهی ایران با بزرگای بیش از ۴ و در بازه زمانی ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۹ تهیه شده است.
نقشه لرزه خیزی ایران به همت جناب آقای دکتر مهدی زارع (استاد تمام پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله) در زمستان ۱۳۹۷ تهیه شده و در اختیار علاقمندان و پژوهشگران علوم زمین کشور قرار گرفته است.
لطفا جهت دانلود نقشه در سایز اصلی کلیک فرمائید.
موضوعات مرتبط: علوم زمین ، نقشه Map
ستون چینه شناسی ایران
چکیده:
ستون چینه شناسی حاضر قدیمی ترین تا جدیدترین (پروتروزوئیک بالایی تا کواترنر) سنگ های رسوبی ایران را در چهار حوضه رسوبی پیشرفته نشان می دهد و آن ها را در کنار هم مقایسه می کند. این ستون بر پایه آخرین اطلاعات زمین شناسی سطحی، چینه شناسی و فسیل شناسی و گاه بر پایه مطالعات سن سنجی تهیه شده است.
این ستون به همت جناب آقای دکتر منصور قربانی (عضو هیئت علمی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی) تهیه شده و در اختیار علاقمندان و دانش پژوهان علوم زمین کشور قرار گرفته است.
جهت دانلود فایل pdf با کیفیت بالا لطفا کلیک فرمائید
موضوعات مرتبط: علوم زمین ، نقشه Map




















